آمریکا میدان نبرد - ۳۷
همدستی مردم عادی با دولت
نویسنده: دکتر جاندبلیو. وایتهد
مترجم: دکتر احمد دوستمحمدی
اکنون ارتش اساساً برای خودش به عنوان یکی از قوای حکومتی عمل کرده و بیشتر با انگیزههای نشأتگرفته از دولت شرکتی کنترل میشود تا کنگره یا کاخ سفید. در حقیقت، کودتا کنترل حکومت ما را به زور از دست غیرنظامیان درآورده و آن را به مجتمع صنعتی نظامی که دههها قبل در پشت سر ما و در حالی که حواسمان به جای دیگری بود شکل گرفت، تحویل داده است. در نتیجه ما اکنون در وضعیت ناخوشایندی قرار گرفتهایم که آرزوی یک صلح دستینیافتنی را داریم، در حالی که تلاش میکنیم افسار یک حکومت نظامیشده عنانگسیخته غولپیکر مشتاق جنگ با انگیزههای منفعتطلبانه را، بکشیم.
البته این کنترل کامل اتحادیه چهارجانبه بدون یک دستگاه تبلیغاتی که توسط بزرگترین شرکتهای جهانی تأمین میشود، کاملاً بیتأثیر خواهد بود. به اصطلاح آژانسهای خبری که قرار است در برابر تبلیغات حکومت همچون مدافعان و پاسداران عمل بکنند علاوه بر اینکه شبانهروز یک مشت چرندیات را به زور در ذهن ما میکنند، به سخنگویان دولت تبدیل شدهاند. فقط کافی است نگاهی به رفتار پسا یازده سپتامبر رسانهها بیندازید تا منظور مرا درک کنید. نخبگان وابسته که امواج رادیویی ما را آلوده میکنند، از دفاع از تجاوز به عراق بر مبنای جعلیات مطلق گرفته تا حمایت کورکورانه از خطمشی دیدهبانی و بیاعتبارسازی افشاکنندگانش توسط حکومت [را به خورد ما میدهند.] آنها در خوشبینانهترین حالت دلقکهای صحنه و در بدترین حالت تبلیغاتچیهای واقعیت جعلی خلق شده توسط حکومت آمریکا هستند.
در برخی موارد، همانطور که روزنامهنگار مشهور کارل برنستاین1 ثابت میکند، اعضای رسانهها، با گزارشگرهایی که عملاً مأموریتهای تعیینشده توسط سیا را انجام میدهند، به مثابه دنبالههای دولت دیدهبانی هم عمل کردهاند. برنستاین مینویسد: «گزارشگران یادداشتهای خود را در اختیار سیا قرار میدهند»، برخی از روزنامهنگاران برنده جایزه پولیتزر،2 بودند، در حالی که برخی «حقوقبگیران تماموقت سیا هستند که در خارج نقاب خبرنگار را به چهره خود میزنند. مدیران اجرایی سیبیاس،3 نیویورک تایمز و مجله تایم هم به منظور بررسی خبرها، با سیا از نزدیک همکاری میکنند.
برنستاین در ادامه میگوید: سازمانهای دیگری که با سیا همکاری کردند عبارتند از شرکت سخنپراکنی آمریکا،4 شرکت سخنپراکنی ملی،5 آسوشیتدپرس، یونایتدپرس اینترنشنال،6 رویتر، هرست نیوزپیپرز،7 اسکریپز- هوآورد،8 مجله نیوزویک، شبکه سخنپراکنی میوچوآل9 میامی هرالد10 و ستردی ایونینگ پست11 و نیویورک هرالد تریبیون12 سابق.
به عبارت دیگر، «خبرهایی» که ما دریافت میکنیم، همیشه به وسیله عوامل دیدهبانی حکومت، ویرایش میشوند.
بالاخره، نقش مردم آمریکا در به بار آوردن بدبختی و بیچارگی برای خودمان را نمیتوان جدی نگرفت. همانطور که هانا آرنت13 بازمانده اردوگاههای کار اجباری نازی میگوید، این تودههای مردم ترسو و بزدل که به طرز احمقانهای، چشم و گوش بسته از فرامین حکومت تبعیت میکنند- نه ابراز خشم و نفرت میکنند، نه درخواست اصلاحات دارند و نه به وضع موجود اعتراض میکنند- هستند که باید به خاطر دیوارهای زندانی که پیرامون ما سر برآوردهاند مورد ملامت قرار گیرند. آرنت، نویسنده کتاب ریشههای حکومت خودکامه، هشدار داد که «بزرگترین گناه، گناهی است که مردم عادی مرتکب میشوند، یعنی آدمهایی که حاضر نیستند برای خود شخصیت داشته باشند.»
اینجا جایی است که ملتهای به اصطلاح «آزاد» به تباهی کشیده میشوند و دیوانسالاری و حکومت استبدادی سلطه پیدا میکند.
عالیترین موتورها در جهان هم باز نیازمند نوعی نیرو هستند تا به آن جان و حیاتی دوباره بدهد و آن را حفظ کند، و در این دستگاه خاص «ما مردم» این وظیفه حیاتی را ایفا میکنیم. ما آن بنزینی هستیم که به موتور نیرو میدهد، چه برای خیر باشد چه برای شر. ما اکنون در آمریکا به طبقه پایین تعلق داریم. عیب ندارد چه اسمی روی ما بگذاری- اثاثیه، بردهها، زنبورهای کارگر- همه عین هم هستند.
مهم این است که از ما انتظار دارند در همه امور عمومی و خصوصی، چشم و گوش بسته تابع و تسلیم اراده دولت آمریکا باشیم.
ما، با همدستی در موضوعات بزرگ و کوچک، به یک دستگاه خارج از کنترل شرکتی- دولتی اجازه دادهایم همه مبانی جامعه آمریکایی را زیر سلطه خود درآورد. کوتاهی ما در آگاهی از آنچه در حکومت ما میگذرد، در آشنایی با حقوقمان و اعمال آنها، در اعتراض علنی و در تقاضای مسئولیتپذیری از سوی نمایندگان حکومت و حداقل در اهمیت دادن به اوضاع اسفناک هموطنانمان، ما را به انحطاط کشانده است. ما با انتخاب جهل و بیخبری، خودداری از مشاهده آنچه واقعاً در حال روی دادن است و مبادله حقیقت با وعدههای دروغین امنیت و آزادی، اجازه دادهایم دولت پلیسی پدیدار شود و رشد کند.
بسیاری از ماها با کمال میل، آگاهانه و عامدانه، به آنچه آرنت تحت عنوان «مهرههای ماشین کشتار جمعی» از آن یاد میکند، تبدیل شدهایم. این مهرهها هیچکس دیگری جز آن عده از ماهایی نیستیم که چشمان خود را به روی فساد حکومت آمریکا بستهایم. در برابر بیعدالتیهای جاری با بیاعتنایی شانههای خود را بالا انداختهایم یا این ویرانی را با عوامل بازدارنده سرگرمکننده مبادله کردهایم. آنها که آزادیهای خود را با یک وعده موهوم امنیت معاوضه کردهاند هم به همین اندازه مقصر هستند، بگذریم از آنهایی که با پرداخت مالیات و هواداریهای تعصبآمیز خود، بیچون و چرا این ماشین را تقویت میکنند.
و بعدش هم آنهایی هستند که برای حکومت آمریکا کار میکنند، چه به طور مستقیم و چه در قالب پیمانکاران حکومتهای فدرال، ایالتی یا محلی. این حقوقبگیران حکومتی- سربازان، پلیس، تکنیسینها، مددکاران اجتماعی و غیره- نه آدمهای شرّی هستند و نه سادیسم دارند. اینها صرفاً عمله و اکرههایی هستند که در ازای انجام وظایف محوله، حقالزحمه دریافت میکنند، حالا این وظیفه میتواند دستگیر کردن شما باشد، از شما جاسوسی کردن باشد، از شما بازجویی کردن باشد، درهم شکستن درهای خانه شما باشد و غیره. اما خوب است به یاد داشته باشیم آنهایی که در اردوگاههای کار اجباری نازی کار میکرد و قربانیان را به اتاقهای گاز منتقل میکردند هم داشتند «به وظایف خود» عمل میکردند.
پانوشت:
1- Carl Bernstein
2- جایزه پولیتزر در سال 1917 توسط ژوزف پولیتزر در ایالات متحده بنیان نهاده شد و به خاطر موفقیتها و دستاوردها در زمینههای روزنامهنگاری، ادبیات، موسیقی،... اعطا میشود.
3- Colombia Broadcasting System (CBS)
4- American Broadcasting Company (ABC)
5- National Broadcasting Company (NBC)
6- United Press International
7- Hearst Newspapers
8- Scripps- Howard
9- Mutual Broadcasting System
10- Miami Herald
11- Saturday Evening Past
12- New York Herald- Tribune
13- Hannah Arendt